حضور شما
اگر چه نزد شما تشنه سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلامهایت را
هر آنچه شیفته تر از پیش شدم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را
اشاره ای کنم،انگار کوه کنده ام
من آن زلال پرستم در آبگند زمان
که به فکر صافی آب چنین لجن بودم
غریب بودم گشتم غریب تر اما
دلم خوش است که در غربت وطن بودم
گفتی نباید می رفتی ، گفتم نرفتم ماندم گفتی با قهر رفتی ، گفتم دیروز نرسیده بودم که امروز رفته باشم ، من از آغاز از نخستین دیدار کنار تو مانده ام گفتی هوایم را از صدایت پر کردی و یک روز بی خبر صدا را بریدی و رفتی ، گفتم دور یا نزدیک چه فرقی میکند اگر صدا را میشنوی؟ گفتی نزدیک تر باید می آمدی ، گفتم فاصله در نگاه ماست اگر مرا میخواهی با من حرکت کن ، نایست با من بیا گفتی کجا؟ گفتم به نزدیک ترین جای این گره به عمیق ترین جای این صدا که ما را به جانب یکدیگر پرت میکند ، صدایی مشترک که دریا شدن را به ما می آموزد گفتی میدانم بازگشت صدای خود را از من میخواهی ، من شاید انعکاس صدای تو نبودم؟ ، گفتم بودی ، هستی و خواهی بود من از تو گلایه ندارم!! گفتی من سایه توام نه گلایه! ، گفتم باش در من باش نه بیرون از من گفتی هستم ، هستم...اما تو برای اینکه بگویی هستی نباید میرفتی! ، گفتم چگونه بگویم؟ جابجایی من حرکت من است نه هجرت و جدا شدن ، من حرکت میکنم که از تو بنویسم که تو را از تمام زاویه های تمام منظره هایت دیده باشم
15888 بازدید
17 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
30 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian